اشاره تبلیغات، یکی از ابزارهای اصلی بازاریابی است. در سالهای اخیر باتوجه به افزایش تنوع تولیدات و گسترش بازار مصرف داخلی، استفاده از این ابزار مهم بازاریابی نیز در حیطه اصلی خود؛ یعنی بازرگانی گسترش یافته است. تنوع موجود رسانه ها نیز بستر مناسبی برای پخش و انتشار پیامهای مختلف بازرگانی ایجاد کرده است.
امروز مصرف کنندگان در اثر افزایش سطح آگاهی و اطلاعات عمومی، برای تصمیم گیری در انتخاب کالا و خدمات، آزادی عمل بیشتری پیدا کرده اند و با تجزیه و تحلیل پیامهای بازرگانی قادرند کالای موردعلاقه خود را انتخاب کنند.
علاوه بر این مفهوم «رقابت» با استفاده ابزاری از تبلیغات، مفهوم واقعیتری به خود گرفته است. همانگونه که مصرفکننده با بهره گیری از تبلیغات، حق انتخاب خود را عملا اعمال میکند، تولیدکننده نیز شیوه تماس با مخاطب و مصرف کننده موردنظر خود را پیدا می کند.
در این میان تبلیغات، نزدیکترین شکل پیوند و همکاری میان تجارت و هنر را نشان میدهد؛ به طوری که خلاقیت هنری در هیچ عرصه دیگری، این چنین به سمت اقتصاد کشیده نمیشود. براین اساس پیام دهندگان، تبلیغات را نوعی سرمایه گذاری می دانند نه صرف هزینه و بنابراین اغلب سازمانها و بنگاههای اقتصادی و صنعتی به برگشت هزینه های پیامهای بازرگانی مطمئن و امیدوارند.
عوامل متعددی در تولید نهایی یک تبلیغ یا پیام بازرگانی دخالت دارند که کارفرما، شرکت تبلیغاتی، رسانه، مشاور بازاریابی، مصرف کننده و نهادهای قانونگذاری و سیاستگذاری از مهمترین این عوامل به شمار می روند.
بی تردید تعامل و همکاری نزدیک میان این عوامل در اثربخشی پیام بازرگانی نقشی عمده و موثر دارند و برعکس، ناهماهنگی میان این عناصر پیام یک اثر تبلیغی را خنثی و حتی منفی خواهدکرد
پیرو یادداشت سرکارخانم سالاری و صباغ
به نظر بنده سه نوع مشتری داریم
1.دسته اول مشتری که خودش تحقیق میکنه.کالاهای مختلف رو باهم مقایسه میکنه.بعدشم انتخاب و خرید
2. دسته دوم مشتریانی هستن که اومدن خرید ولی قدرت انتخاب ندارن یعنی به قول معروف این فروشنده است که براشون انتخاب میکنه.بعدشم خرید
3.دسته سوم مشتریانی هستن که قصد خرید ندارن.ولی به نظر منه فروشنده نیاز به محصول مارو دارن (به این میگن یه مشتری درست و درمون)اگه به این مشتری محصولت رو فروختی فروشنده ای و گرنه...
دسته اول و دوم که خودشون واسه خرید مراجعه کردن.ما که هنری به خرج نمیدیم برای فروش محصول
تعریف من از فروش صندوق داری نیست.بلکه عرضه محصول است در جهت رفع نیاز مشتری و نزدیک کردن آن به رفاه بیشتر.البته سود هم مهم است ولی در اولویت دوم قرار دارد.
این مدل طرز فکر به نظر من در راستای تئوری اقیانوی آبی است.البته در این ضمینه باید ببینیم نظر کارشناس محترم سرکارخانم صباغ چه میباشد
حالا چگونگی فروش به این جور مشتریان دوست داشتنی داستان داره که در صورت استقبال دوستان. عرض میکنم خدمتتون
بی صبرانه منتظر نظرات سازنده شما هستم
شما دوست دارید جز کدام دسته از افراد باشید ؟ انتخاب کنید ؟
انتخاب اول : ماهیگیر پیر و کارافتاده ای را تصور بکنید که در یک رودخانه محلی با یک قلاب کوچک و دست ساز مشغول ماهی گیریست ، او اگر خیلی خوش شانس باشد از ساعت اولیه صبح بیدار شده و با پیدا کردن طعمه و تحمل رنج ساعت ها انتظار می تواند یک یا دو ماهی صید کند که یکی را برای خوراک مصرف کند و دیگری را بفروشد که شاید بخشی از هزینه های زندگیش را جبران کند ؛ زیرا این رودخانه ی محلی ماهی های کوچک و کمی دارد و تعداد زیادی از ماهیگیران جوان مشغول صید همین ماهی های اندک رودخانه می باشند .
انتخاب دوم : حالا ماهگیران دیگری را در نظر بگیرید که با کمک هم کشتی ماهیگیری خریده اند به نقاط دورتری از اقانوس می روند و با ابزار کاملتر و تور ماهیگیری بزرگی مقدار زیادی ماهی بزرگ صید می کنند .
قطعا انتخاب شما هم، مثل من انتخاب دوم می باشد ولی...
بازاریاب باید بداند :
· مشتریان مقاومت می کنند .
· رقبا اذیت می کنند .
· کارفرما تلاشش را درک نمی کند .
دقیقا گرفتاری از زمانی شروع می شود که دوگانگی در درونشان به اوج می رسد و این معمولا نقطه بحران است و برای 80 درصد از افراد یعنی کلید زدن سناریوی شکست ؛ و باخت یعنی دامن زدن به سرخوردگی و کاهش سریع اعتماد به نفس .
بارها بازاریابان متعددی با شور و هیجان فروان با صدها امید و آرزو و خوشحال از پیدا کردن شغل ، حقوق و مزایا و شان اجتماعی ، به موسسه ای مراجعه کرده اند و پس از توضیحات کوتاهی که توسط مسول جذب بازاریابان و یا سرپرست مشاورین فروش داده می شود تقریبا از لحظه خروج از موسسه کار خود را برای بازاریابی آغاز کرده اند ولی ...
ادامه مطلب ...بهشت بازاریابی کجاست ؟ و چرا بازاریابان به بهشت می روند ؟
بهترین و مشهورترین مدیران جهان در هنگامی که به اوج شکوفایی و بالندگی دوران کاری خود و شرکتشان رسیده اند در مصاحبه با خبرنگاران یک نکته را به طور مشترک یادآوری کرده اند . آنها با افتخار از دورانی صحبت می کنند که آنها را به عنوان یک بازاریاب می شناخته اند . آنها تنها به این دلیل این نکته را مخفی نمی کنند چون آنها نیز از همین شیوه به این موفقیت رسیده اند ؛ یک ضرب المثل ژاپنی می گوید : پروانه نباید فراموش کند روزی کرم بوده است .
آیا تاکنون تلاش کرم ابریشم برای پروانه شدن را دیده اید ؟ اگر با دقت به این کار توجه کنید ؛ می بینید که تمامی تلاش کرم ها برای رسیدن به اوج زیبایی و کمال است . وقتی بازاریابان برای خود هدفی را انتخاب می کنند برای رسیدن به آن هدف ، تمامی تلاش خود را که همان کسب مهارت و دانش نسبت به فنون بازاریابی است را به کار می بندند و پس از مدتی گام برداشتن در مسیر لذت بخش پیشرفت ، کسب ثروت و توانمندی است و این محقق نمی شود مگر با تلاش و پشتکار . البته نباید فراموش کرد اگر در مسیر درستی گام برندارد ، هرچه بیشتر و سریعتر گام بردارید ، از مسیر اصلی زودتر و سریعتر دور خواهید شد.
به بخشی از ویژگی های فروشندگان و بازاریابان موفق میتونیم نگاهی داشته باشیم:
Some
of the Best Moments in Life:
بهترین لحظات زندگی
****************************************************** *
* To fall in love.
* To find mails by the
thousands when you return from a vacation.
بعد از اینکه از مسافرت برگشتید ببینید هزار تا ایمیل دارید
* To go
for a vacation to some pretty place.
به یه جای خوشگل برید برای مسافرت
* To
listen to your favorite song in the radio.
به آهنگ مورد علاقتون از رادیو گوش بدید
* To go
to bed and to listen while it rains outside.
به رختخواب برید و به صدای بارش بارون گوش بدید
* To
clear your last exam.
آخرین امتحانتون رو پاک کنید
* To
receive a call from someone, you don't see a lot, but you want to.
یه کسی که معمولا" زیاد نمیبیننش ولی دلتون می خواد
ببینید بهتون تلفن کنه
·
To find
money in a pant that you haven't used since last year .
توی یه شلواری که از سال گذشته ازش استفاده نمی کردید پول
پیدا کنید
* To laugh at
yourself looking at mirror, making faces.:)))
برای خودتون تو آینه شکل در بیارید و بهش بخندید
* To laugh
without a reason.
بدون دلیل بخندید
* To
accidentally hear somebody say something good about you.
بطور تصادفی بشنوید که یه نفر داره از شما تعریف می کنه
* To wake up
and realize it is still possible to sleep for a couple of
hours.
از خواب پاشید و ببینید که چند ساعت دیگه هم می تونید
بخوابید
* To be part of
a team.
عضو یک تیم باشید
* To watch the
sunset from the hill top.
از بالای تپه به غروب خورشید نگاه کنید
* To make new
friends.
دوستای جدید پیدا کنید
* To pass time
with your best friends.
لحظات خوبی رو با دوستانتون سپری کنید
* To see people
that you like, feeling happy.
کسانی رو که دوستشون دارید رو خوشحال ببینید
* See an old
friend again and to feel that the things have not changed.
یه دوست قدیمی رو دوباره ببینید و ببینید که فرقی نکرده
* To take an
evening walk along the beach.
عصر که شد کنار ساحل قدم بزنید
* To have
somebody tell you that he/she loves you.
یکی رو داشته باشیدکه بدونید دوستتون داره
* To laugh
.......laugh........and laugh ...... remembering stupid things
done with stupid friends.
یادتون بیاد که دوستای احمقتون چه کار های احمقانه ای کردند
و بخندید و بخنید و ....... بازم بخندید
·
·
·
These are the
best moments of life....
اینها بهترین لحظه های زندگی هستند
Let us learn to
cherish them.
قدرشون رو بدونیم
"Life is
not a problem to be solved, but a gift to be enjoyed"
زندگی یک مشکل نیست که حلش کرد بلکه یه هدیه است که ازش لذت برد
((از میان کسانی که برای دعای باران به بیابان میروند.تنها کسانی به کار خود ایمان دارند که با خود چتر میبرند))
سلام حضور همه همکلاسی ها و دیگر دانشجوهای عزیز
و یه سلام مخصوص خدمت استاد قربانزاده ـ آخرش ما تونستیم لینک ثبت نام رو دریافت کنیم و بیایم اینجا هم یه کلاس مجازی تشکیل بدیم
من یکی که از وقتی امتحان آخر رو دادم به شدت دلتنگ کلاس و درس شدم تا جایی که به استاد گفتم ما رو بندازه که دوباره باز بشینیم سر کلاس((البته استاد این تیکه رو جدی نگیرین))
به هر حال از امروز منم درخدمت همه دوستان هستم
پیروز و سربلند باشید
دوستان عزیز عطار.
سوالات رو به اضافه ی پاسخ های آنها اینجا میزارم. هرکسی که یادشه که تویه برگه امتحانش چه چیزهایی کاشته و منتظره که سبز شه و ببینه که میوه اش چه جوری هست میتونه براساس این کلید برگه ی خودش رو تصحیح کنه و نمره ی خودشو محاسبه کنه و بمن ایمیل بزنه. اگر کسی بتونه برگه خودشو رو درست تصحیح کنه و با نمره ای که من بهش دادم یکی باشه, 1 نمره تشویقی میگیره. به این کار میگن Brain Dump یعنی روی ذهن خودت فشار بیاری که چی نوشتم. البته از وضعیت امتحاناتتون خبر ندارم اما تا روز شنبه ساعت 12 شب فرصت دارید که این کار رو انجام بدین و بمن ایمیل بزنید و اونهایی که ته برگه هاشون نوشتن استاد که من ترم آخرم هست و نمره ی بالا نیاز دارم این راهی است که برای اینکه 1 نمره, نمره های قشنگشون رو بالا بیارن.
موفق باشید. سوالات و پاسخ ها در بخش ادامه ی مطلب
درجوامع پیشرفته،بازاریابی به یک فرهنگ نهادینه تبدیل شده است.در کشور ما به علت اینکه قدمت رقابت کم است،بسیاری از صاحبان بنگاه های کوچک حتی هنوز تشخیص نمی دهند که رضایت مشتریان چه معنا دارد!!!منبع:تدبیر
در کشورهای پیشرفته و در جوامعی که در آنجا رقابت بسیار زیاد است ،به بحث رضایت مشتری کمتر توجه میشود(زیرا این موضوع را آنها قبلا درک کردند و برایشان جا افتاده است و این موضوع از قبل در این جوامع فرهنگ سازی شده است).بلکه آنچه که اهمیت دارد که در مشتریان اشتیاق و شعف خرید محصول را ایجاد کنیم به نظر من با خدماتی که می توانیم برای مشتریان ارائه دهیم ،مثلا میتوانیم این ایده را در نظر بگیریم که هر مشتری باخرید مقداری مشخص از یک محصول مورد نظر، فروشنده جایزه ای را به قید قرعه در نظر بگیرد یا اینکه می توانیم برای محصول مورد نظر خدمات پس از فروش ایجاد کنیم که مشتریان اشتیاق خرید محصول را داشته باشند.
اما در کشور های در حال توسعه مثل ایران و در کشورهایی که در آنها رقابت کمتری در بازار فروش محصول وجود دارد هنوز حتی رضایت مشتری هم در آنجا نهادینه نشده است ،چه برسد به اشتیاق مشتری!من بارهادیده ام در مغازه ای معمولی مشتری که قصد خرید محصولی خاص را دارد، تا کمی بیشتر در مورد مزیت و کیفیت محصول جدید از فروشنده پرس و جو میکند،فروشنده با لحنی بی ادبانه با مشتری برخورد میکند و میگوید محصول من همینی است که میبینی شما خریدار نیستی !!!این فروشنده به رضایت مشتری قبل و بعد از خرید محصول بها نمیدهد چه برسد اینکه مشتری را در مورد خرید محصول به ذوق در بیاورد و این کار او باعث میشود که مشتریانش کم و فروشش کمتر شود و همچنین از قدرت رقابتش کم میشود.در صورتیکه برخی از فروشندگان دیگر را در کشور میبینیم که سعی به جلب رضایت مشتری و همچنین جذب او برای خرید بیشتر را دارند.اگر در کشور ما هم مثل کشور هایی که از قدرت رقابت بالایی برخوردارند اشتیاق و شعف مشتری مد نظر باشد و به صورت فرهنگ نهادینه شود کشور ماهم علاوه بر اینکه می تواند با شرکت های بزرگ وارد عرصه ی رقابت شود ،میتواند فروش و در آمدش را افزایش دهد.
به امید روزی که در کشور ماهم فرهنگ درست بازاریابی نهادینه شود و بتوانیم در عرصه های بزرگ رقابت جهانی قرار گیریم.
(منبع:جرقه ی ذهن)
لطفا نظرتونو در مورد این مطلب و تحلیل من بیان بفرمایید. با تشکر
او به کارکنان خود اختیار داده است تا در بسیاری از تصمیم گیری ها مشارکت کنند و گروه های حل مسئله ایجاد کرده است. از طریق نظام پیشنهادها تعداد200میلیون پیشنهاد دریافت کرده که شرکت تویوتا را اینچنین اداره کند.
آیا با این وضعی که شرکت تویوتا داشته امروزه از قدرت او کاسته شده؟
به نظر من اعتبار و افتخار او نسبت به قبل بیشتر شده و این نوعی قدرت است.احتمالا ایشان به کل کارمندان شرکت اجازه ی تصمیم گیری نمیدهد زیرا بر اساس سطح بلوغ است که افراد تفویض اختیارمی شوند ،سطوح بلوغ فکری،روانی و اجتماعی افراد و توانمندی و همچنین استعدادهایشان با یکدیگر متفاوت است.(مثلاً با برگزاری جلسات یا گرفتن آزمون به خصوصیات و شخصیت افراد پی ببریم و به آنها با توجه به توانشان اختیار در تصمیم گیری را بدهیم).
انسان های بالغ انسانهایی اکتیو،برونگرا،دارای چند ایده برای حل مسئله و دارای استقلال کافی میباشند.
به نظر من مدیر عامل شرکت تویوتا از سبک مدیریت مشاوره ای استفاده کرده این کار او باعث شده که هم کارکنان دارای انگیزه ی کافی برای کار کردن(به دلیل بها دادن به آنها)و هم اینکه این سبک باعث شده که مدیر عامل از پیشنهاد کارکنان جهت بهبود وضع شرکتش استفاده کند و این کار باعث رشد روز افزونش شده است.
منبع:جرقه ی ذهنی
این تحلیل مختصری بود درباره ی کار مدیر عامل تویوتا از شما هم خواهشمندم نظرتونو در مورد مدیر عامل این شرکت و همچنین تحلیل من بیان بفرمایید.دوستان و همراهان عزیز
آزمون پایان ترم درس بازاریابی بین الملل بصورت تشریحی می باشد.
15 سوال دارد که 10 سوال اول را باید همه پاسخ دهند و از 5 سوال آخر هم سه سوال را به انتخاب خود پاسخ می دهید.
از کلیه 5 فصل کتاب سوال آمده است از هر فصل سه سوال, پس هر فصل را به دقت مطالعه بفرمایید.
سوالات از رنج ساده ساده تا سخت سخت می باشد و در تعدادی از سوالات تفسیر و تحلیل شما هم مورد پرسش قرار گرفته است.
اگر در کلاس حضور داشته اید میتوانید از مثال هایی که گفته شده است برای پاسخگویی استفاده کنید.
موفق و موید باشید و شب امتحان به اندازه کافی استراحت کنید.
همیشه چیزی را که دوست داری به دست اور وگرنه مجبور میشوی چیزی را که به دست می اوری دوست داشته باشی.
آیا می شود همه چیز را کمی کرد؟
بعضی از اندیشمندان تا چندی پیش بر این باور بودند سرمایه اجتماعی یا سرمایه انسانی فقط ازبعد کیفی میتوان به آن نگریست ولی امروزه در جوامع غربی از حسابداری سرمایه انسانی ویا فرمول نحوه حساب کردن سرمایه اجتماعی صحبت کرده و به آن ارزش کمی دادند تا آن را کاربردی تر کرده و از آن به عنوان یک شاخص در نظام مقایسه و حسابداری از آن استفاده کنند.
یک نکته: یوم الحساب را شندید!همه چیز در آن زمان حساب می شود و ارزش کمی پیدا میکند.
روزی را پیش بینی میکنم که آنقدر دنیا پیش رفت کند تا انسانها بر روی یک ترازو رفته و ارزش خود را ببیند.
در آن روز همه چیز ارزشی خواهد شد!
حال یک سوال:آیا می شود همه چیز را کمی کرد؟
تلاش کنید و ارزش کیفی را کمی کنید.
با ذکر صلواتی منتظر پیامهایتان می مانیم
با تشکر
یه توضیح کوچولو درمورد اقیانوسها :
به رغم
سقوط دیرپای صنعت سیرک، سیرک دو سولِی (سیرک خورشید) در ده سال گذشته با
بازآفرینی خود همراه با سودآوری، درآمدش را 22 برابر کرده است. به جای رقابت در
میدان بسته صنعت کنونی یا کوشش در قاپیدن سهم و مشتری دیگران، دو سولِی بازاری
ویژه آفریده که رقابت در آن بیمعنا است.
این سیرک چیزی را آفریده است که
نویسندگان مقاله بدان عنوان اقیانوس آبی دادهاند: جایگاهی ناشناخته در بازار سنتی. در اقیانوس
آبی به جای جنگیدن برای بازار، آن را میآفرینیم. در اینگونه بازارها، فرصت رشد
پرشتاب و سودآوری فراوان است. در اقیانوس سرخ (صنایع موجود و شناختهشده) شرکتها برای ربودن سهمی از تقاضای مشخص و
موجود به رقابت میپردازند. با افزایش شلوغی و تنگشدن عرصه بازار، امکان رشد و
سودآوری نیز کاهش مییابد. فراوردهها رفتهرفته حالت کالاهای بینام (بیهویت) بهخود
میگیرند و رقابت فشرده، آب اقیانوس را خونی و سرخ رنگ خواهد کرد.
برای آفرینش اقیانوسهای آبی دو
راه داریم: یکی برپا کردن کسبوکاری نو و بیسابقه، مانند ای.بِی در صنعت حراج برخط. راه معمولیتر،
آفرینش اقیانوس آبی در میانه اقیانوس سرخ با گسترش مرزهای صنعت کنونی است.
نویسندگان مقاله در پژوهش بیش
از 150 شرکت از گروه اقیانوس آبی دریافتهاند واحد سنتی تحلیل راهبرد (یعنی تحلیل
شرکت یا صنعت) در توجیه چگونگی و چرایی پیدایش سازمانهای اقیانوس آبی محدودیتهایی
دارد. به جای آن، تحلیل «حرکت راهبردی» را مناسب دیدهاند که به تصمیمگیری و اقدامات
مدیریتی در تولید پیشنهادهای عمده و بازارساز برمیگردد.
ساختن اقیانوس
آبی، اَنگآفرینی را هم به دنبال میآورد. راهبرد و حرکت بهوجود آوردن یک اقیانوس
آبی آنچنان توانمند است که به پیدایش اَنگی نیرومند و ماندگار برای دهها سال ختم
میشود.
به این لیک ها سر بزنید سفارش دوبل شده .